سلام به شما دوستان و همراهان عزیز

یکی از عادت هایی که من و همسرم داریم، پیاده روی در طبیعت هست و یکی دیگه از کارهایی که همیشه انجام میدیم صحبت کردن درباره قوانین زندگیه… موضوع صحبت امروز مون “عشق بی قید و شرط” بود و خواستیم که بخش هایی از اون صحبت ها رو تقدیم کنیم به شما عزیزان

سلام به شما دوستان و همراهان عزیز

در یک گپ دوستانه دیگه با شما عزیزان همراه هستیم با موضوع هماهنگی و هدایت

ما همیشه از طریق شهود و الهامات الهی در حال هدایت هستیم، اما گاهی اوقات افراد مختلف این هدایت‌ها و الهامات رو خوش شانسی می دونند. چون ما انسانهای مادی بر حواس پنجگانه تکیه می کنیم و همه چیز رو با این حواس می سنجیم.

اما اگر با دقت و موشکافانه به زندگی بنگریم و یک فلش بک به عقب بزنیم، رد پای خدا و هدایت ها و هماهنگی هایی رو پیدا میکنیم که در زندگی مون اتفاق افتاده . گاهی اوقات شرایط اینقدر قشنگ و دور از ذهن و تصور ما فراهم میشه که اگر ما خودمون ساعتها و روزها فکر می کردیم و نقشه می کشیدیم نمی تونستیم اینطور دقیق و برنامه ریزی شده موقعیتها رو کنار هم قرار بدیم.

این نشون میده که یک نیروی بسیار قدرتمند و توانا ، با نظمی دقیق، لحظه لحظه زندگی مون رو هماهنگ و مارو هدایت میکنه تا در بهترین زمان و در بهترین شرایط قرار بگیریم…

ما هر قدر هم که در کاری به مهارت رسیده باشیم باز هم توی اون کار فرصت و ظرفیت برای رشد و پیشرفت هست وانسان هیچ وقت نمیتونه بگه که من توی فلان کار خیلی حرفه ای هستم و دیگه به تکامل رسیدم. 

گاهی اوقات بعضی کارها اینقدر به نظرمون ساده میاد که نیازی نمی بینیم توی اون کار بیشتر رشد کنیم و به همون میزان آگاهی و مهارت که  در اون کار داریم، بسنده می کنیم.

گاهی اوقات هم بعضی کارها به نظر خیلی سخت میاد ، به همین دلیل در انجام اون کار دقت و وسواس بیشتری به خرج میدیم و به نتیجه دلخواه می رسیم. ما باید همیشه این موضوع رو به یاد داشته باشیم که هیچ کاری اونقدر ساده نیست که نخوایم بیشتر در موردش تحقیق کنیم و مهارت مون رو بیشتر کنیم و هیچ کاری هم اونقدر دشوار نیست که نخوایم شروع کنیم…

دیدگاه سرکار خانم فاطمه طهورا فریدونی بعنوان توضیحات این جلسه:

با سلام و عرض ادب خدمت اساتید بزرگوار و محترم

پراکندگی کلمه ی تازه ای که ذهنم را به خودش حسابی درگیر کرده بود…

درابتدا با مقاومت ذهنی شدیدی رو به رو شدم و اصلا نمیخواستم بپذیرم هر چند که تمرکز را شدیدا قبول داشتم ولی پراکندگی خصوصا برای هر کاری چیز غیر قابل معنایی بود حتی با اینکه در قرآن هم خوانده بودم باز برایم در همه ی جوانب کاربرد و مفهوم نداشت دلیلش هم این بود که یه جلسه از دوره ی هوش مالی که از اساتید بزرگوار در مورد اساتید های مختلف سوال پرسیدم و آنها موضوع پراکندگی را بیان کردند و فرمودند در بین آن اساتید مختلف انکه از نظر شما کامل تر و بهتر تدریس میکنه رو انتخاب کنید و دنبال، بهتر هست و …

آنجا بود که مقاومت ذهنی ام صورت گرفت و به این دلیل نمیخواستم بپذیرم زیرا تمام موفقیت ها و پیشرفت سالهای اخیر را مدیون اول خدا و بعدهم این اساتید و فایل های مختلفشان بودم و جذابیت خاصی برایم داشت و انگیزه و تلاش من رو چند برابر میکرد زیرا وقتی که می دیدم در ادیان ، شهر،کشور و آیین های مختلف این هماهنگی وجود داره و همه از یه چیز صحبت میکنن شور و شعف و اراده ی بی نظیری به من منتقل میشد

با خود می گفتم که موضوع پراکندگی برای من سنخیت نداره به این دلیل که من نتیجه گرفتم و می گفتم برداشت ها مختلف هست و من برداشت صحیحی از موضوع دارم و …

خلاصه از بعد از آن برایم همیشه سوال بود و ذهنم حسابی درگیر یه بیشتر برای اینکه در قرآن هم خوانده بودم همیشه سعی بر این دارم که هر چیزی را که شنیدم بعد از جستجو و تحقیق آنرا بپذیرم البته اگر به آن رسیده باشم زیرا در قرآن هم به این موضوع اشاره شده بود،من آنرا دنبال کردم تا بتوانم به واقعیت برسم و دلیلش رو پیدا کنم از آنجایی که فایل زیاد گوش میدهم ، رفته رفته از فایل های مختلف کم کردم و بیشتر فایل های این اساتید را گوش دادم بعد از چند ماه به نتیجه ی عالی رسیدم و واقعا برای هر کاری کاربرد داره و آن مدل یادگیری به نظرم برای افراد تازه وارد که انگیزه ندارند خوب باشه و کسانی که در ابتدای مسیر هستند هر چه تمرکز بر چیزها تعدادش کمتر باشد بازدهی آن بیشتر هست پس بهتر هست برای نتیجه ی بهتر و عالی تر تمرکزمان را فقط بر یه موضوع ، کار و استاد بزاریم تا بهترین نتیجه رو بگیریم و از پراکندگی جلوگیری کنیم

حتی علت آنرا هم در این آزمایشی که انجام دادم پیدا کردم ، از آنجایی که هر استاد به شیوه ی خاص خود درس میدهد به ندرت برای ذهنمان درگیری به وجود میاد زیرا ناهماهنگی در بیانشون نیست البته برای کسانی بیشتر صدق میکند که بیاناتشون کامل و جامع باشه و از منبع معتبر و اینکه همان آگاهی های همیشگی را تکرار میکند و تغییری در آن به وجود نمی آورد که تکرار آنها باعث ثبت بهتر و سریعتر یک موضوع میشود و استاد دیگر شاید جور دیگه ای بخواد برامون توضیح بده و ما در آنجا به چیز تازه ای برخورد کنیم و تمرکزمان را از دست بدیم که این خودش میتونه از سرعت یادگیری بکاهد و بازدهی آنرا از بین ببرد

خییییییلی خوشحالم که به این موضوع پی بردم و یاد گرفتم که چگونه در هر کاری بتوانم نتیجه ی بهتر بگیرم از شما اساتید گرانقدر که اینچنین مسیر تعالی و رشدمان را روشن و هموار میسازید سپاسگزارم از شما و همه ی کاربران عذرخواهی میکنم که طولانی شد

بهترین ها را برایتان آرزومندم. در پناه حق پویا و جاودان باشید.

همه ما اینو می دونیم که برای موفق شدن، باید اعتماد به نفس داشته باشیم. چون رسیدن به موفقیت و انجام دادن کارهای بزرگ، نیاز به جسارت و شهامت داره و بدون داشتن اعتماد به نفس غیر ممکنه! از طرفی هم ترس یکی از نشانه های عدم اعتماد به نفس هست و این یعنی اینکه برای تقویت اعتماد به نفس باید روی ترسها پا گذاشت و بر اونها غلبه کرد…